به گزارش مشرق، در شرایطی که با «تکرار» و تکثیر موج گرانیها روزبهروز سبدغذایی مردم کوچکتر شده است و بسیاری از آنان توانایی خرید ارزانترین مواد پروتئینی همچون تخممرغ را هم ندارند، در یکی از برجهای شمال شهر تهران نوعی گوشت گوساله عرضه میشود که قیمت هر کیلو از آن حدود یک میلیون تومان است!
طبق ادعای شرکت عرضهکننده این گوشتها از گاوهایی با نژاد و تغذیه خاص تهیه میشوند و ناگفته پیداست مشتریان این گاوهای دارای ژن خوب، افرادی با ژن برتر هستند که برای خرید یک کیلو گوشت معادل یک ماه حقوق یک کارگر را هزینه میکنند. البته لابد مشتریان این قبیل گوشتها، هنگام طبخ برای دورچین غذا باید از هویج کیلویی ۹۰هزارتومانی موسوم به «هویج ساوهای-امریکایی» استفاده کنند که خبر توزیع آن در فروشگاههای شهروند هفته گذشته رسانهای شد.
شکافهای اجتماعی در جامعه ایران روزبهروز عمیقتر میشود. در چنین شرایطی هر روز خبر تازهای از خوراکیها یا کالاهای لوکس با قیمتهای نجومی منتشر میشود تا این شکاف عمیق را بیشتر به نمایش بگذارد. هنوز جامعه از شوک هویجهای ۹۰ هزار تومانی خارج نشده که خبری جدید درباره فروش گوشت گوساله با قیمتی حدود ۹۰۰ هزار تومان یکبار دیگر همه را بهتزده کرد. عمق فاجعه را زمانی میتوان بهتر درک کرد که به آمار ارقام منتشر شده درباره گسترش فقر در جامعه مراجعه کنیم.
به عبارت دیگر در بخش کوچکی از جامعه با انباشت ثروت و در بخش عظیمی از آن با چالش جدی فقر مواجهیم به طوری که بر اساس آمار بانک مرکزی ۳۲میلیون ایرانی نمیتوانند با حقوق یک ماهشان دو کیلو از گوشتهای لاکچری بخرند و دهک اول (۸ میلیون) با حقوق یک ماه خود از عهده خرید یک کیلو گوشت لاکچری بر نمیآیند!
موسیقی، ماساژ و تغذیه با شیر مغذی برای گاوها!
اگر به سراغ سایت اینترنتی این فروشگاه بروید با قیمتهایی از ۷۲۰ تا ۹۰۰ هزار تومان برای هر کیلو از گوشت مواجه خواهید شد که قیمت ۹۰۰ هزار تومان به سردست بدون استخوان مربوط است. اما حتماً برای شما هم جالب است که چرا این گوشتها با بهترین و گرانترین گوشتهای عرضه شده در سطح شهر این همه تفاوت قیمت دارند.
در بخش سؤالات متداول به این پرسش اینگونه پاسخ داده شده است: این دامها در محیط فاقد هرگونه باکتری و ویروس پرورش مییابند، بنابراین ایزوله کردن این محیطها و شرایط بهداشتی آنها بسیار گران است. آنطور که این شرکت جیاندجی لوکسوری مدعی شده غذای اصلی این نوع دامها شیرهای مغذی است.
گویا در دوران پرورش هر دام روزانه توسط متخصصان ماساژ عضلانی میگیرد تا ساختار اندام، فرمدهی و لطافت بافت گوشت حفظ شود. همچنین گفته شده روزانه برای دامها موسیقی خاص پخش میشود تا دامها با نشاط شده و تمامی استرسهای دام خنثی شود! خلاصه اینکه این دامها به مدت پنج ماه تحت شرایط فوق پرورش مییابند و متوسط هزینه روزانه این دامها بنا به نوع پرورش ۵۰ تا ۱۳۰ دلار است.
خلاصه اینکه این گوشتها با این قیمتهای نجومی و این ویژگیهای خاص مشتری خاص خود را هم دارند و هم به صورت اینترنتی و هم در فروشگاهی در یکی از مناطق بالای شهر تهران عرضه میشوند، آن هم درست پیش چشم مسئولان اداره اماکن و دستگاههای نظارتی! در کنار این فروشگاه اما هستند فروشگاههای اینترنتی عرضه گوشت که گوشتهایی با شرایط ویژه نظیر این را به دلار میفروشند و با پست برای خریداران ارسال میکنند. البته این فروشگاهها در ایران مستقر نیستند، اما این یکی ایرانی است.
فقر و کوچک شدن سفره عموم مردم
حالا بیایید از این فروشگاه لاکچری کمی فاصله بگیریم و به واقعیتهای ملموس جامعه بازگردیم. به گفته پرویز فتاح، رئیس کمیته امداد در حال حاضر ۱۱میلیون نفر ایرانی زیرخط فقر زندگی میکنند که با عنایت به جمعیت ۸۰ میلیونی کشورمان چیزی حدود ۱۴درصد آن را شامل میشود. براساس گزارش بانک جهانی، فقر درآمدی ایران در اوایل انقلاب، ۴۰درصد از خانوارهای ایران را شامل میشد.
در سال ۸۴، فقر مطلق به ۱۰/۵ درصد رسید. براساس هزینه خانوارها، در سال ۹۱ و ۹۲، معادل ۳۳/۴ درصد از خانوارهای شهری و ۱/۴۰ درصد از خانوارهای روستایی زیرخط فقر بودهاند. مطابق آخرین بررسیها ١١درصد مردم ایران زیرخط فقر مطلق و ۳۰درصد زیرخط فقر نسبی قرار دارند. طبق بررسیهای انجام شده از سوی بانک مرکزی ایران، کاهش قدرت خرید خانوارهای ایرانی در ١٠سال گذشته، سبدغذایی مردم را کوچکتر از قبل کرده است.
براین اساس هزینه موادغذایی در سبد خانوار ایرانی به حدود یکچهارم رسیده و علاوه براین میزان مصرف تمامی کالاهای اساسی به جز مرغ و تخممرغ با کاهش چشمگیری روبهرو بوده است.
بانک مرکزی همچنین گزارش میدهد که میزان افزایش قیمت سالانه موادغذایی در ایران بالاتر از متوسط نرخ تورم کالاها بودهاست، بهگونهای که با قیاس دستمزدها نسبت به هزینهها، خانوادههای فقیر با اختلاف چشمگیری نسبت به قشر مرفه، ناچارند بخش اعظمی از درآمد خود را صرف خرید موادغذایی کنند. در چنین شرایطی چنین فروشگاههایی در سطح شهر چه معنایی میتواند داشته باشد؟ و آیا با چنین ساز و کاری میتوان به کاهش آسیبهای اجتماعی امیدوار بود؟
منبع: روزنامه جوان